بی توجهی به تامین دارو برای بیماران خاص

رنج بیماری و جیب خالی 

 

چه دردی است ناداری و بیماری. وقتی تن رنجورت میزبان درد می شود وچه سخت است اگر حساب های بانکی ات خالی باشد و در جیبت پولی نباشد.
چه دردناک است وقتی درد بی خبر می آید و خبر از قیمت دوا و درمان نداری وچه سخت است وقتی عزیزانت برای نجات لحظه های دردناکت در به در به دنبال داروهایت می گردند و هرچه بیشتر می گردند کمتر می یابند.
هیچ وقت فکرش را هم نمی کردی یک روز ناچار شوی حقوق یک ماهت را بابت خرید یک آمپول پرداخت کنی و برای آمپول بعدی لنگ بمانی.  

 


ادامه مطلب ...

ای بینوا ، که فقر تو ، تنها گناه توست !

در گوشه ای بمیر! که این راه ، راه توست

این گونه گداخته ، جز داغ ننگ نیست

وین رخت پاره ، دشمن حال تباه توست

در کوچه های یخ زده ، بیمار و دربدر

جان می دهی و مرگ تو تنها پناه توست

باور مکن که در دل شان می کند اثر

این قصه های تلخ که در اشک و آه توست

اینجا لباس فاخر و پول کلان بیار

تا بنگری که چشم همه عذرخواه توست

در حیرتم که از چه نگیرد درین بنا

این شعله های خشم که در هر نگاه توست ! 

(فریدون مشیری) 

 

۱۲میلیون نفر از جمعیت کشور از طریق صنعت فرش امرار معاش می کنند

نقش استثمار بر دار قالی  

  

دارقالی که با تیرکهای کلفت چوبی در وسط زیرزمین کوچک برپا شده بود با گوله های نخ های ابریشمی براق رنگارنگ که از بالای آن آویزان بود تزئین شده بود و فرش نیمه ای که نصف آن در پشت قالی بود و فقط پشت آن از تاروپودهای دار معلوم بود به قسمت پایینی دار ، زیبایی خاصی بخشیده بود بخصوص گلهای نقش برجسته قالی که به طور کامل فرش را فرشی تبریزی که به دست هنرمندانه زنان تبریزی بافته شده بود ، معرفی میکرد.

 

ادامه مطلب ...

کودکان کار خیابانی در ایران 400 هزار تا یک میلیون نفر

کودک آشغال دزد 20 میلیون تومان می ارزد  

 

به آخر کوچه می رسد، گونی اش را زمین می گذارد. می نشیند و به دیورا تکیه می دهد؛ باید منتظر بماند تا وانت بیاید و او را به دستگاهش ببرد.ماههاست که در این محله و این کوچه ها زباله جمع می کند. جایش را عوض می کند. از زیر چراغ خیابان گونی اش را بر می دارد و در تاریکی دیوار ساختمانی می نشیند تا ماموران شهرداری او را نبینند.خیالش راحت است توی تاریکی کسی سایه اش را نمی بیند. 
 

ادامه مطلب ...

گذران زندگی در زیر زمین

دستفروشی زنان در قطارهای زیر زمینی 

 

صدای آمدن قطار که در تونل می‌پیچد و نور چراغ‌هایش دیده می‌شود، مسافران نزدیک‌ترین در را نشان می‌کنند برای سوار شدن و اگر قسمت شود برای نشستن، سبقت می‌گیرند. 
در این حالت هیچ کس به زن جوانی که کیسه بزرگی را به دنبال می‌کشد، توجه نمی‌کند. قطار می‌ایستد و مسافران سوار می‌شوند. چند لحظه بعد قطار که به راه می‌افتد، صدای زن جوان بلند می‌شود: «گیره، گیره‌های رنگی، انواع گل سر، کش‌های عروسکی...». کم‌کم توجه خانم‌ها جلب می‌شود و دورش جمع می‌شوند. اول فقط تماشاچی هستند اما اولین نفر که دست به جیب می‌شود، بقیه هم سراغ کیف پولشان را می‌گیرند. شاید یادشان می‌افتد که زیاد مهم نیست گیره و گل سر می‌خواهند یا نه، مهم کمک کردن است، اگر چه کم و ناچیز.
 
 

ادامه مطلب ...

نگاهی به اینترنتی شدن بساط سی دی فروش های خیابانی

اشتغال زایی از "پشت شهرداری" تا اینترنت 

 

اول از تکرار اسامی سی دی ها کلافه می شوی اما کمی بعد وسوسه می شوی که نگاهی به بساطش بیندازی.فروشنده انواع و اقسام سی دی فیلم بدون سانسور با تصاویر روی جلد مستهجن را به تو عرضه می کند.اول نگاهی به سی دی ها و سپس نگاهی به صورت فروشنده می اندازی .جوانی حداکثر 25 ساله با ظاهری آراسته ،که اگر جای دیگر او را ملاقات می کردی ، هر شغلی را بجز این گونه کسب درآمد برایش متصور می شدی .   

 

ادامه مطلب ...

استخدام منشی با ظاهری آراسته و روابط عمومی بالا

 آگهی برای مزاحمت جنسی؛ چه کسی نظارت می کند؟

 

در آن چند ساعتی که آنجاست متوجه می‌شود که وظیفه وی تنها انجام دادن کار یک منشی نیست!!!! از او خواسته شد در زمینه پوشش، بسیار آزاد باشد و از روسری و مانتوهای به اصطلاح مد و آرایش‌های متنوع استفاده کند و حتی با مشتریان مرد دست بدهد. 

 

ادامه مطلب ...